loading...
★ ★ سایت تفریحی بوف ★ ★
آخرین ارسال های انجمن
علیرضا شجاعی بازدید : 345 دوشنبه 22 آبان 1391 نظرات (1)

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت :
شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید .
من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .

دکتر جواب داد :

تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،
ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ،
نخواهد موشک هوا کند .
علیرضا شجاعی بازدید : 242 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

والدین این کودک گفتند: وقتی «اتان» با یکی از دستانش شیئی را بر می‌دارد، دست دیگرش نیز ناخودآگاه همان حرکت را انجام می‌دهد.

او همچنین این توانایی را دارد تا مدادی را همزمان در دو دستش بگیرد و شروع به نوشتن کند.

والدین «اتان» پس از پی بردن به این مشکل فرزندشان او را به پزشک نشان دادند اما پزشکان پس از انجام تصویربرداری از سر او متوجه وجود یک تومور در پشت چشم چپ او شدند.

والدین «اتان» همچنین گفتند: ویژگی فرزندمان باعث شد تا برای علت‌یابی آن به پزشک مراجعه کنیم اما پزشکان توانستند وجود این تومور را شناسایی کنند و پیش از دیرشدن درمان او را شروع کنند.

حرکت متقارن دست‌های «اتان» به گونه‌ای است که اگر بخواهد با یک دستش ظرفی را بلند کند و با دست دیگرش قاشق را با مشکل روبرو می‌شود. چرا که هر کدام از دستانش تمایل دارد حرکت دست دیگر را انجام دهد.

علیرضا شجاعی بازدید : 293 یکشنبه 07 آبان 1391 نظرات (0)
امشب آسمان بر خاک ایران سجده کرد
شاهه ایران بر جهان شاهی بکرد
کوروشا برخیز فردا روز توست
مام میهن امروز دلتنگه توست
امشب آسمان بر خاک ایران سجده کرد
شاهه ایران بر جهان شاهی بکرد
کوروشا برخیز فردا روز توست
مام میهن امروز دلتنگه توست
 

 

علیرضا شجاعی بازدید : 377 پنجشنبه 20 مهر 1391 نظرات (0)

پیامبر اکرم :
روزی مردانی از سرزمین پارس به دور ترین نقطه ی علم خواهند رسید

ناپلئون بناپارت: 
اگر نیمی از لشگریانم ایرانی بودند

...تمام دنیا را فتح میکردم...

آدولف هیتلر: 
اگر مهندسان اسلحه ساز من ایرانی بودند
صد سال قبل از تولدم نازی دارای بمب اتمی میشد

بن لادن: 
اگر دنبال مردانی هستی که تا پای خونشان از عهدشان دفاع کنند
در سرزمین پارس به کاوش بپرداز

اسکندر : 
اگر روزی دیدی که فردی بخاطر کشورش حاضر شده تمام فرزندانش را قربانی کند...
بدان که آن مرد اهل امپراطوری پارس است

سلامتی همه ایرانیا که ای کااااااااااااش قدر خودمون رو بدونیم

علیرضا شجاعی بازدید : 697 سه شنبه 20 تیر 1391 نظرات (18)

ادوارد مورداک یکی از عجیب‌ترین انسان‌هایی بود که در قرن نوزدهم زندگی می‌کرد. عجیب بودن مرداک به دلیل داشتن توانایی خاص یا انجام کارهای شگفت‌انگیز نبود بلکه این مرد انگلیسی دارای دو صورت بود.
مورداک در یکی از خانواده‌ةای ثروتمند انگلیسی متولد شده بود اما با تمام ثروتی که خانواده‌اش داشت و در آینده به او به ارث می‌رسید وی هیچ‌گاه احساس خوشبختی نکرد زیرا یک صورت اضافی و بسیار زشت و تورفته در پشت‌سر او وجود داشت.
البته صورت دوم مورداک نه می‌توانست صحبت کند و نه چیزی بخورد اما در نهایت شگفتی می‌توانست بخندد یا گریه کند و مثل یک صورتک همیشه به پشت سر او چسیبده بود و او را همه جا همراهی می‌کرد.
ادوارد که جوانی 20 ساله بود، به هیچ‌عنوان مانند هم‌سن‌وسال‌هایش نمی‌توانست خوش باشد و از زندگی‌اش لذت ببرد چرا که کمتر کسی حاضر به دوستی با مورداک بود و وی همیشه در تنهایی به سر می‌برد. کودکان با دیدن او پا به فرار می‌گذاشتند و از نگاه مردم کوچه و خیابان معلوم بود که هیچ‌کس تمایلی به صحبت با او ندارد. مورداک نه تنها روزها از دست سر خودش آرامش نداشت، بلکه شب‌ها هم نمی‌توانست سر راحت روی بالشت بگذارد. با رسیدن شب وقتی همه به خواب فرو می‌رفتند، همیشه از اتاق مورداک صدای نجواهی عجیبی به گوش می‌رسید، صداهایی که بیشتر شبیه زمزمه بود تا صحبت کردن. مورداک کاملاً در خواب بود و با نجواهایی که از پشت‌سرش می‌آمد از خواب می‌پرید، این صدای وحشتناک از دهان صورت دوم مورداک خارج می‌شد. هرشب، صورت دوم او شروع به گفتن جملات عجیب و غریب می‌کرد و مورداک به هیچ‌عنوان نمی‌توانست مانع این کار شود و هیچ کنترلی روی صورت خود نداشت.
مورداک ثروتمند بود و برای جدا کردن صورت دوم خود به هیچ‌عنوان مشکل مالی نداشت از این رو تصمیم گرفت شر صورت مزاحم را از سر خودش کم کند چرا که معتقد بود صورتش جملات شیطانی به زبان می‌آورد. او نزد چندین پزشک رفت و برای آنها توضیح داد که چگونه این صورت زندگی آرام را از او گرفته و التماس کرد هرطور شده این صورت شیطانی را از او جدا کنند اما هیچ پزشکی راضی به انجام این کار نشد. تحمل چنین زندگی‌ای برای مورداک بسیار سخت شده بود، او سعی می‌کرد با یاد گرفتن موسیقی فکرش را از صورت مزاحم منحرف کند اما مزاحمت‌های صورتش آن‌قدر زیاد شده بود که دیگر نمی‌توانست تحمل کند و برای همین در 23 سالگی اقدام به خودکشی کرد.
درباره چگونگی خودکشی مورداک اطلاعات زیادی در دست نیست، بعضی‌ها می‌گویند که او با خوردن سم، خود را کشت و بعضی دیگر نیز می‌گویند که وی با شلیک گلوله به پیشانی‌اش جان خود را گرفت. اما شیوه خودکشی مرد بیچاره هرچه بود که او پیش از مرگ وصیتنامه‌ای نوشت و خواست که پیش از دفن کردنش حتماً صورت شیطانی او را کاملاً از ین ببرند تا مبادا در گور هم باعث آزاد و اذیت او شود. درباره جزئیات زندگی ادوارد مورداک اطلاعات بسیار اندکی در دست است و حتی زمان تولد و مرگ او دقیقاً مشخص نیست.
مورد عجیب درباره او زمانی اتفاق افتاد که علم پزشکی پیشرفت چندانی نکرده بود و اطلاعات به جا مانده از او نتیجه داستان‌هایی است که سینه به سینه از مردم نقل شده است. در بعضی از داستان‌ها آورده‌اند که صورت دوم ادوارد چهره یک دختر زیبا بود اما به عقیده پزشکان که احتمال می‌دهند صورت دوم ادوارد قل انگلی او بود چنین داستانی کاملاً اشتباه است زیر معمولاً قل‌های انگلی از یک جنسیت هستند.
مرد صورت دندانی
چانگ زوپینگ یکی دیگر از مردانی بود که با دو صورت متولد شد. چانگ اهل چنین بود و 40 سال با صورت اضافه خود که در سمت راست سرش قرار داشت زندگی کرد تا اینکه در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 یک سرباز آمریکایی به صورت تصادفی با چانگ برخورد کرد.
صورت اضافه چانگ شمال دهان، ربانی ناقص و بدریخت، چندین دندان، قسمتی از پوست سر و قسمت‌های نه چندان کاملی از دیگر اعضای صورت می‌شد. گلو و لب‌های صورت دوم چانگ به‌طور مستقل نمی‌توانست فعالیت داشته باشد. اما وقتی چانگ دهانش را باز می‌کرد، دهان دوم او نیز تا حدودی عکس‌العمل نشان می‌داد. وقتی سرباز آمریکایی چانگ را ملاقات کرد به او پیشنهاد داد برای جراحی و خلاص شدن از صورت دوم، همراه او به آمریکا برود. چانگ پس از بستری شدن در بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گفت. تمامی مراحل جراحی او به صورت مستند و زنده از شبکه تلویزیونی‌ای به نام «این باورکردنی نیست» پخش شد.
مرد سربه‌سر
«پاسگال پینون» سال 1889 متولد شد. وقتی او به دنیا آمد هیچ‌کس نمی‌توانست چهره پاسگال را باور کند، او یک غده بسیار بزرگ روی پیشانی‌اش داشت و برای همین بعدها نام پاسگال را «مرد مکزیکی دو سر» گذاشتند. دهه 1900 بود. پاسگال کارگر ایستگاه قطار در تگزاس بود که یکی از مسافران به محض دیدن پاسگال توجهش به چهره عجیب او جلب شد. مرد مسافر سیرک داشت و با خودش فکر کرد که می‌تواند از چهره پاسگال، پول خوبی به دست آورد. او در ازای دریافت مبلغ چشمگیری به پاسگال پیشنهاد کرد که در سیرک او مشغول کار شود البته با یک شرط بسیار مهم و آن اینکه پاسگال اجازه دهد روی غده‌اش با موم، صورت انسان بسازند و در پوسترهای تبلیغاتی سیرک بنویسند که پاسگال مرد دو سره است.
جالب اینجاست که در بعضی گزارش‌ها آمده است که این سر از جنس نقره بود و در یک عمل جراحی زیر پوست پاسگال گذاشته شده بود. پاسگال‌ سال‌ها در سیرک نمایش اجرا کرد و بعد ازتمام شدن مدت قراردادش مدیر سیرک سرمصنوعی را از روی پیشانی او برداشت و پاسگال به تگزاس برگشت.

تبلیفات


درباره ما
Profile Pic
سلام من علیرضا هستم از بجنورد 14 سال دارم .....نظر یادتون نره ... تاسیس:1391/04/20 BOOOOF.IR
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چند درصد از مطالب و خدمات سایت راضی هستید ؟؟؟؟
    تبلیفات بنر عمودی
    http://booof1.persiangig.com/BOOOF.RZB.IR.gif
    http://axgig.com/images/94948887743650443634.gif
    http://upload.tehran98.com/images/wnjx0ptjv6uyhu8l22o.gif
    آمار سایت
  • کل مطالب : 612
  • کل نظرات : 147
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 333
  • آی پی امروز : 145
  • آی پی دیروز : 280
  • بازدید امروز : 1,089
  • باردید دیروز : 1,167
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 16
  • بازدید هفته : 6,738
  • بازدید ماه : 6,738
  • بازدید سال : 122,097
  • بازدید کلی : 622,232
  • کدهای اختصاصی
    امکانات سایت